جیغ های ساکتش

ساخت وبلاگ
امشب تمام شهر در رنج و عذاب است 

در کوچه هایش یک نفر پر اضطراب است 

نبضش به تندی میزند ناکوک و مبهم 

چشمش اسیر واژه های یک سراب است 

گرگ هوس آلوده ای از پشت دیوار 

اورا طلب می سازد و او مستِ خواب است 

در جیغ های ساکتش میگوید آن زن 

این شهر با نامردمی هایش خراب است 

می خندد و می گوید او با چشم گریان 

هر آرزو اینجا فقط نقشی بر آب است 

نقشی به رنگ گل اگه میروید اینجا 

نقش فریبی مانده در پشت نقاب است 

#زهراقاهری

کلاغ...
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 152 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 19:12