پایان بده این زخم به درد آمده ام را
طوفان که به دریای تو افتاد نبودم
ابراز کنم بر تو دل غمزده ام را
درد و غمت ای دوست مرا کرده گرفتار
کی لطف خدا باز کند میکده ام را
با سنگ شکن آینه در شام جدایی
تا تیره کند چهره ی طوفان زده ام را
ای کاش که میمردم و این درد نمی دید
چشمان پر از حسرت باران شده ام را
این درد جدایی چو یکی آتش بیداد
نابود کند خرمن افت زده ام را
زهراقاهری
برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 106