کلاغ

ساخت وبلاگ
نگرانی یعنی ...

تو باشی 

من باشم 

اما نباشم 

وقتی نباشی 

و ندانم چگونه باشی! 

زهراقاهری

+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۷ ساعت 11:12 توسط زهرا قاهری  | 
کلاغ...
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

وقتی ماهی ها 

به شهر آمدند

آب در زمین سقوط کرد 

من در زیر تقویمی که 

هنوز به فروش نرسیده بود 

سالروز مرگ نهنگی را نوشتم 

که پولک قرمز کوچکی 

در چشم هایش 

جوانه زده بود!

زهرا قاهری 

+ نوشته شده در دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت 13:13 توسط زهرا قاهری  | 
کلاغ...
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

در سکوت مطلقش فریاد میزد این حوالی  زیر لب با گریه می خندید مستی لاابالی  میکشد نقشی هراسان یک زن از تقدیر شومش نیش عقرب میزند بر تار و پودش مثل قالی  هر شب و هر روز درگیرم به تکرار گناهش  می زنم من مشت محکم روی دیواری خیالی  خاک میخواهد بماند زند کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 102 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

اشهد ان نیست معشوقی بجز چشمان تو  میکشد دل را بسوی خانه ی احزان تو  میشوم تسلیم و گریان میشود در سوگ عشق  چشم های آتشم در سردی یخدان تو  گاه گاهی راه در بیراهه ای گم میشود  خواب را گم میکنم در شام بی سامان تو  من شبی پنهان ز چشمان تو میمیرم ولی  ر کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

باید که گلها را بچینم در عزایم  تامرگ را باور کنم در پیش پایم  بااشک هایم غصه هایم را پس از این  آوار سازم روی درد شانه هایم  باید که در آواز غمگین پرستو پیدا کنم تصویری از بغض صدایم  صبحی نمی بینم پس از این شام تاریک  باید خدا دستی کند بالا برایم کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

خاموش کن این شعله ی آتشکده ام را  پایان بده این زخم به درد آمده ام را  طوفان که به دریای تو افتاد نبودم  ابراز کنم بر تو دل غمزده ام را  درد و غمت ای دوست مرا کرده گرفتار  کی لطف خدا باز کند میکده ام را  با سنگ شکن آینه در شام جدایی  تا تیره کند چ کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

دیشب برای دیدنت بیتاب بودم  در کوچه های بی کسی بیخواب بودم  وقتی برای دیدنت کوک است ساعت  ناکوک سازی مانده از مضراب بودم  تاخیرهایت مُبهم است و گیج ومشکوک  نیلوفری کز کرده در مرداب بودم  تااشکهایم بی امان بر گونه می ریخت  در چشمهایت شاهد خوناب بود کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

هزار و یک اینه.. تصویرت را می چرخاند  و من جزیره ای هستم  که در آبی چشمانت محدود می‌شود  هزار و یک اینه  در هزار و یک شب  قصه می بافد !  و من شب میشوم که در خود سایه می افکند  و من خاک میشوم که در خود فرو می‌ریزد  و ابر میشومیشوم که در تنهایی خود می کلاغ...ادامه مطلب
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

و عشق پلی شکسته بود برای ماندن نه برای رفتن... زهراقاهری کلاغ...
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 107 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 19:32

مثل مردابی که نیلوفر نداشت 

حال من بد بود و کس باور نداشت 

مثل لیلا در غمِ مجنونِ خود

از قفس آزاد بود و پر نداشت 

در میان شعله ی سوزان عشق 

چهره ای مظلوم و چشمی تر نداشت 

قصه پایان یافت، زاغ قصه مُرد 

گرچه این قصه از اول سر نداشت 

عشق تو آتش به جانم میزند 

کاشکی این شعله خاکستر نداشت 

کاش در شبهای نجوایم خدا 

بر من بیچاره گوشِ کر نداشت 

زهراقاهری

کلاغ...
ما را در سایت کلاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zahraghaheri78 بازدید : 141 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:29